حساب پس دادن (دَ) روشن کردن حسابدار وضع معاملات را برای مسئول خود، توضیح دادن و دلیل آوردن برای اعمال. روز قیامت باید از همه اعمال حساب پس داد ادامه... روشن کردن حسابدار وضع معاملات را برای مسئول خود، توضیح دادن و دلیل آوردن برای اعمال. روز قیامت باید از همه اعمال حساب پس داد لغت نامه دهخدا
حساب پس دادن ارائه کردن (عملکرد) ، پاسخ گو بودن، توضیح دادن، مجازات شدن، کیفر یافتن ادامه... ارائه کردن (عملکرد) ، پاسخ گو بودن، توضیح دادن، مجازات شدن، کیفر یافتن فرهنگ واژه مترادف متضاد